محمد نوریزاد که برای خاموش کردن شهوت دیده شدن این روزها با جمعیت نسوان و فمینیستهای تاریخ مصرف گذشته نشست و برخاست میکند دست به انتشار پرسش و پاسخهایی جالب توجه با مخاطبان شبکههای اجتماعی زده است.
گر چه این اقدام نوریزاد با بیتوجهی کاربران مواجه شد اما همان تعداد سوالاتی هم که برخی افراد مطرح کردند نیز بیپاسخ ماند. نوریزاد به عنوان مثال در این پرسش و پاسخ به مانند همیشه این سوال که چرا دفعتا متحول شدی و چرا با این همه فحاشی به نظام هنوز آزاد هستی را بیپاسخ میگذارد.
در عوض وی در پاسخهایش از عدم اعتقاد خود به اصول دین اسلام پرده برمیدارد. عقاید دینی و مذهبی نوریزاد که بعد از این حرفها میبایست نامش را نیز از"محمد" تغییر دهد آنجا روشن میشود که در پاسخ به درخواست اعلام موضع رسمی و واضح در برابر توهینات به اسلام، پیامبر گرامی اسلام(ص) و قرآن کریم میگوید: "اسلام دین کج اندیشی است و ما باید مسلمانان را از کج اندیشی خارج کنیم و به مسلمان ها یاد بدهیم که چطور فکر کنند و چطور عمل کنند".
هنگامی که از نوریزاد درباره انجام اعمال عبادی مانند نماز و روزه سوال میشود در پاسخ چهره حقیقی خود را آشکار کرده و عنوان میکند عبادات اعمالی هستند که تنها انرژی مسلمانان را میگیرد! وی ادامه میدهد: من به جای نماز محبت میکنم!
این در حالی است که نماز و عبادت در دیگر ادیان نیز وجود دارد و معلوم نیست نوریزاد برای خوشآیند چه افرادی اقدام به هتاکی اسلام میکند.
در حالی نامبرده این روزها خود را در جایگاه فقیه و مجتهد میبیند که رسول خدا ترک عامدانه نماز و یا سبک شمردن آن را فاصله بین اسلام و کفر دانستهاند/ ثواب الأعمال: ص ۲۷۵.
اما نوریزاد پا را فراتر گذاشته و اعتقادات شیعه را مجعول، تفرقه برانگیز، جاهلانه و مخالف انسانیت میخواند و احادیث ائمه معصومین را زیر سوال میبرد. او علما و راویان احادیث را جاعلان خطاب میکند و میگوید اینکه کسانی (ائمه معصومین) در صدها سال پیش برای امروز نسخه بدهند مسخره است!
نامبرده در پاسخ به انتقادهایی که از او در همین زمینه میشود بدون توجه به عصمت رسول خدا، میگوید: "باید به سیره پیامبر شک کرد و تمام رفتار او را نقد کرد". وی در حالی سعی میکند چهرهای انساندوستانه در برابر فرق و نحل دروغین مذهبی نظیر بهائیت از خود به نمایش بگذارد و برای تکمیل این چهره پای یک بهائی را بوسه بزند که بدترین و زشتترین فحاشیها را به دین اسلام و مسلمانان نسبت میدهد.
گر چه نوریزاد پیش از این با حمایت علنی از نشریه هتاک فرانسوی چهره اصلی خود را نمایان ساخته بود اما به نظر میرسد وی بعد از این در پی ادعای پیغمبری است!
وی در توجیه حرفهایش میگوید: من هرچه را که به نظرم غیر عقلانی بیاید کنار میگذارم حتی کلامهای غیر عقلانی که منتسب به خود خدا هستند.
البته نوریزاد منظورش از عقل را روشن نمیکند، اینکه عقل خودش ملاک است یا چیز دیگری؟ آیا میشود به عقلی که به اعتراف خودش پیش از این کور بوده و برای معاش میاندیشیده اعتماد کرد؟ این عقل است یا نفس؟!
محمد نوری زاد از آن دست افراد داخل نشینی است که علقهاش به بیگانگان طی سالهای اخیر زبانزد عام و خاص است و در روزهای فتنه از هیچ تلاشی برای خوش خدمتی به اربابان آمریکایی-انگلیسی خود دریغ نکرد.
وی که این روزها داماد، دختر، عروس و پسرش را به آمریکا فرستاده و زیر بیرق کاخ سفید روزگار سپری می کنند، مدعی شده که با فروختن تابلوهای نقاشی خود امرار معاش میکند!
اینکه براستی نوریزاد هزینه امرار معاش و زندگی خود را از کجا تامین می کند، سوالی است که هنوز پاسخی برای آن پیدا نشده اما این فعال سیاسیِ همسو با ضدانقلاب در پاسخ به یکی از افرادی که از او میپرسد: "هزینهی سفرهای خود را از کجا بدست میآوری؟" میگوید دیگران پول میدهند!
البته نوریزاد منظورش از دیگران[!] را مشخص نمیکند، چراکه اولین تعریفی که از «دیگران» به ذهن مبادر می شود این است که او از طریق سازمانهای جاسوسی و یا ضدانقلاب تامین می شود اما او مدعی است که در گذشته به خاطر وابستگی معیشتی و جهل و ترس کور بوده است و اکنون اینگونه نیست!
البته وی در برابر این سؤال که از کجا معلوم الآن هم به خاطر معیشت و ترس، گرفتار جریان فتنه نشده باشی سکوت میکند!
نوریزاد که پیش از این کارمند جهاد سازندگی بوده و به قول خودش از همین راه امرار معاش میکرده با دریافت پولهای هنگفتی از سازمانها و موسسات دولتی اقدام به ساخت آثار تلویزیونی و سینمایی دست چندمی نظیر "انتظار" و "چهل سرباز" کرده است.
به عنوان نمونه سریال چهل سرباز به گونهای مبتذل و ضعیف ساخته شده بود که در زمان پخش با وجود هزینههای گزاف سه میلیاردی به سرعت با تمسخر مخاطبان و البته رسانههای وابسته به جریان اصلاحات مواجه شد.
به نظر میرسد با توجه به تکرار پی در پی نامبرده برای جلوگیری از هدر رفت بیتالمال و دغدغهنمایی در این حوزه، باید وی پیش قدم شده و تمام پولهایی را که از "حکومت" گرفته به دولت برگرداند.
زندگی در یک آپارتمان مجلل ۲۲۰ متری در منطقه فرمانیه تهران، تملک یک مجتمع مسکونی مجلل ۴ طبقه در منطقه قیطریه تهران که به نام همسر نامبرده است و همچنین یک باغ ۲۴۰۰ متری واقع در فرمانیه تنها بخشی از داراییهای آقای نوریزاد است که به نظر نمیرسد با حقوق جهاد سازندگی به دست آمده باشد!
نوریزاد بهتر است به جای تصمیم گیری در سونا و جکوزی منزلش به فضای واقع آمده و مردم ایران را جور دیگری فرض نکند.
قطعا نوریزاد متوجه این موضوع هست که با حقوق جهاد سازندگی نمیتوان هزینههای رفت و آمد خانوادگی به آمریکا را تامین کرد!
به نظر هم نمیرسد که بتوان با فروش چند تابلو فرش، هزینههای اقامت دختر و داماد و پسر را در آمریکا تامین نمود.
آقای نوری زاد راستش را بخواهید با این شگردها نمی توانید جایی در دل مخالفان نظام باز کنید آنها شما را اصلا به حساب نمی آورند .چرا باید شما را به حساب بیاورند؟
درآن زمان گذشته که شما به اصطلاح برای دست و پا کردن وجهه ای ولایی می بایست مانند یک بازیگر آنهم در قد و قواره یک ارزشی دو آتیشه گرچه هیچ وقت نتوانستید مانع بروز افکارتان ، طبع شهوت شهرت را در پس این نقش مهم ، بشوید و بعضی ها از جمله شهید آقا سید مرتضی آوینی دستتان را خواندند.
که عقده ای بزرگ و تنفری نسبت به ایشان پیدا کردید آنقدر که باعث خفه شدن تان شد که حتی اسمی از آن نمی برید.
خلاصه اینکه آقای نوری زاد با این نقشی که الان در پیش گرفته اید و در مرحله تستش بسر می برید و همه آن اپوزیسون هایی که سرشان در آخور بنیادهای امریکایی و اسرائیلی است که شاید به شماهم نقشی برای بازی برای حتی وارد کردن خدشه ای به وجهه رهبری بدهند، باید گفت بیش از این آب در هاون نکوبید.
راستش اکثر آنها فکر می کنند که شاید نفوذی نظام باشید و با این روشها قصد نفوذ به گروهک ها را دارید .گرچه از کسانی مثل شما که در دفاع از یک عقیده خاص مثلا دفاع از ولایت فقیه چه حرفهایی که ننوشته اند و چه خطابه هایی که نخواندند .دچار چنین شبهه ای خواه ناخواه خواهند شد .
و شما اول باید به اندازه همان ده سالی که قربان صدقه نظام می رفتی جبران مافات داشته باشی و بعد از آن تازه شروع کنی به دشمنی و تا آنجایی پیش بروی که برای قشون کشی به این مملکت دست به دامان ارتش امریکا و اسرائیل و انگلیس وفرانسه برای جنگ بشوی
در این صورت آنوقت اگر خودی ها تو را دشمن نامیدند شاید در حد پادویی آنهم در یکی از صد هزار رسانه ای که در اختیارشان است فقط در حد پیام بازرگانی که بیایی و چند دقیقه فحش به مردم ایران و نظام بدهی ، شاید شما را بپذیرند.
آقای نوری زاد بگذار خیالتان را راحت کنم اینجا کسی شما رو نمی شناسد .واقعیت را که نمی توان کتمان کرد. هم شما می دانید و هم ما، اگر بروید و در وسط شهری داد بزنید آیا کسی نوری زاد را می شناسد ؟ ملت یا به شما میخندند که نکند دیوانه شده اید که واقعا شده اید و در دیوانه بودنتان شکی نیست ، یا اینکه بی تفاوت ازکنارتان رد می شوند ویا اینکه یک صدا می گویند نه .
راستش ملت ایران شما را درحد دشمن هم نمی داند ؛ همان انگشت شماری که می شناسند، شما را دستمال مصرف شده ای می دانند که روزگاری برای اینکه خود تان را مبدل آقا سید مرتضی جا بزنید دست به شارلاتان بازی آنهم در حد تولیدات ناقصالخلقه و غیرقابل پخش زدید.
آقای نوری زاد, غیرت زنان ایرانی به هزاران مرد مثل شما و اصغرها و زن هایی مثل گلشیفته که تاجر آبرویشان شدند، می ارزد.
از خدا که پنهان نیست، از شما چه پنهان شما به یک مرض سیری ناپذیری دچار شده اید که حتی آن چندتایی که برای دست بوسیشان آنچنان خم شدید که فکر کردند برای پاک کردن گرد کفش شان به زمین افتادید و به شما برچسب سوخته زدند ، می خواهید بر سرزبان ها باشید مرضی که به جانتان افتاده و تا شما را نکشد رهایتان نمی کند
نور خاکی
رها شدهای به حال خویشتن، این را میتوان بهترین توصیف در وصف حال و روز فردی نامید که تاریخ مصرفش برای رسانههای ضدانقلاب هم پایان پذیرفته است. متوسل شدن به هر موضوعی برای بودن در صحنه تا جایی که به بوسیدن کف پای بهائیان هم ختم نشد.
روزگار این روزهای محمد نوریزاد با جمعیت نسوانی همگره شده که بساط فمیسنیم را در بقچههای خود از خانه فلان سوژه نخنمای تاریخ اپوزیسیون انقلاب به خانه فلان جاسوس ویلچرنشین دولت بازرگانان بر دوش میکشند.
نوریزاد که دیگر خط قرمز رد نشدهای برای خود نگذاشته در جدیدترین اقدامش بساط هتاکی به پیامبر گرامی اسلام را پهن کرده تا مدتی را بتواند در رسانهها بماند. او در یکی از صفحات شخصی خود مینویسد: "چرا سپاس نگویم از آدمهای فهیمی که نشریهی شارلی ابدو را میگردانند؟"!
این حرفهای نوریزاد آنقدر سخیف بود که ضدانقلاب هم بدون توجه از کنارش گذشتند. هر چند این اهانتها به پیامبر گرامی اسلام از سوی عوامل فتنه و رسانههای منتسب به این گروه دور از ذهن نمینمود تا جایی که دم خروس عناد آنان با اسلام و تشیع بعد از عاشورای ۸۸، این بار نیز در ماجرای هتک حرمت پیامبر رحمت بیرون زد اما باید گفت در اتفاق برای بار دیگر پرده نفاق از چهره این افراد افتاد.
نوریزاد پیش از این نیز در حمایت از تروریستهای تکفیری حرفهایی زده بود که باز از سوی ضد انقلاب بایکوت شد تا بیش از این برایشان آبروریزی نشود.